بررسی رابطه بین یکپارچگی زنجیره تأمین با عملکرد یک شرکت تولیدی بررسی …

فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
بخش اول: زنجیره تأمین
مقدمه
مدیریت زنجیره تأمین، یک فلسفه جامع برای اداره جریان کانالهای توزیع از عرضه کننده تا مصرف کننده میباشد. مدیریت زنجیره عرضه، یک وسیله جهت مبادله مستمر اطلاعات و بهسازی عملکرد سازمانها فراهم میکند. مدیریت زنجیره تأمین به سازمانها کمک خواهد کرد که دانش فنی به دست آورند و از دیگران در جهت بهبود کیفیت محیط زیستشان یاری جویند. هم افزایی رعایت ملاحظات زیست محیطی و مدیریت زنجیره تأمین فرصتی را برای سازمان ها فراهم میکند تا بهرهوری، کیفیت و عملکرد محیطی خود را از طریق جریان پیوسته اطلاعات ارتقا دهند. رعایت ملاحظات زیست محیطی در ترکیب با مدیریت زنجیره تأمین یک موقعیت برنده ـ برنده برای سازمان ها ایجاد می کند و به آنها در به وجود آمدن یک مزیت قوی در بازار جهانی (از طریق کاهش هزینه و بهبود در رقابت) کمک می کند. مدیرت زنجیره تأمین نتیجه تکاملی مدیریت انبارداری است. در دهه ۶۰ کارشناسان با مطالعه بر روی رابطه داخلی بین انبارداری و حمل و نقل و یکپارچه سازی آنها قادر به کاهش موجودی خود شدند که حاصل این مطالعات مدیریت توزیع نام گرفت. در مسیر تکامل با اضافه شدن مباحث مدیریت ساخت، تدارکات و سفارشها به مدیریت توزیع مفهوم لجستیک پدید آمد و وضعیت کنونی یعنی زنجیره تأمین نتیجه به هم پیوستن حلقه های عملیاتی مختلف است که در ابتدای آن عرضه کنندگان و در انتهای آن مشتریان قرار دارند. یک زنجیره تأمین به جریان مواد، اطلاعات، وجوه و خدمات از تأمین کنندگان مواد خام طی کارگاهها و انبارها تا مشتریان پایانی اشاره دارد و شامل سازمانها و فرایندهایی می شود که کالاها، اطلاعات و خدمات را ایجاد و به مصرف کنندگان تحویل می دهند. این زنجیره شامل خیلی از وظایف از قبیل خرید، جریان وجوه، حمل و نقل مواد، برنامه ریزی و کنترل تولید، موجودی و لجستیکی و توزیع و تحویل میگردد. اهداف نرم افزار مدیریت زنجیره تأمین مدرن کاهش عدم اطمینان و ریسک در زنجیره تأمین است. با وجود آن، به طور مثبتی بر سطوح موجودی، زمان چرخه، فرایندهای تجاری و سرویسهای خدماتی به مشتری اثر میگذارد. این زنجیره فرایندی پویا است که فعالیتهای همزمان، ارزیابیهای مستمر از طرفین درگیر، فناوریهای به کار رفته در آن و ساختار سازمانی را شامل میشود. این فناوری برای مشتریان امکاناتی را فراهم میآورد تا حق انتخاب فراوانی را داشته باشند و به صورت فزایندهای به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و هدف در آن ایجاد ارزش برای مصرف کننده است. همه این عوامل بر افزایش سودآوری و رقابتی بودن کمک می کنند.
زنجیره تأمین
زنجیرۀ تأمین، زنجیره ای است که همه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. در ارتباط با روند تهیه کالا، دو روند یا مسیر دیگر که یکی اطلاعات و دیگری منابع مالی و اعتبارات است، نیز حضور دارد. هم زمان با عمومی شدن مفهوم زنجیرۀ تأمین در چند سال گذشته، تعاریف متفاوتی از زنجیرۀ تأمین ارائه شده است:
انجمن زنجیره تأمین (۱۹۹۷)، زنجیرۀ تأمین را به صورت زیر توصیف می نماید: زنجیره تأمین، هر کوششی که در ارتباط تولید و تحویل یک محصول نهایی، از تأمین کننده به مشتری را دربر میگیرد. چهار فرایند پایهای برنامهریزی ، منبع یابی ، ساخت و تحویل ، به طور گستردهای این کوششها را توصیف می نمایند، که شامل مدیریت عرضه و تقاضا، منبع یابی مواد اولیه و قطعات، تولید و مونتاژ، انبارداری و کنترل، دریافت موجودی و مدیریت سفارش، توزیع در میان کانال ها و تحویل به مشتری میباشد ( لاماس و همکاران، ۲۰۰۱ ). یک زنجیره تأمین به جریان مواد، اطلاعات، پرداخت ها و خدمات از تأمین کنندگان مواد خام، در میان کارخانه ها و انبارها به مشتریان نهایی اشاره دارد. زنجیرۀ تأمین همچنین شامل سازمان ها و فرایندهایی است که محصولات، اطلاعات و خدمات را تولید و به مشتریان نهایی تحویل می دهند که شامل بسیاری از وظایف از قبیل: خرید روند پرداخت ها، مدیریت مواد، برنامهریزی و کنترل تولید، تدارکات و کنترل موجودی، انبار، توزیع، تحویل و سیستم های اطلاعاتی لازم برای کنترل همه این فعالیتها میباشد ( برنارد و همکاران، ۲۰۰۲ ). علاوه بر تعاریف زنجیرۀ تأمین چندین محقق مفهوم مدیریت زنجیرۀ تأمین را تعریف نمودهاند. مونزکا و مورگان (۱۹۹۷)، معتقد هستند: مدیریت یکپارچه زنجیرۀ تأمین درباره حرکت از مشتری نهایی و سپس مدیریت همه فرایندهای موردنیاز برای خدمت به مشتری همراه با ارزش در یک مسیر واقعی می باشد.
اسکات و وست بروک (۱۹۹۱) و نیو و پاین (۱۹۹۵)، مدیریت زنجیرۀ تأمین را به عنوان زنجیره ای توصیف می نمایند که هر یک از عناصر فرایندهای تولید و تأمین را از مواد اولیه تا مصرف کننده نهایی به هم متصل می نماید؛ شامل محدوده های مختلف سازمانی می باشد و همه سازمان ها را در میان زنجیرۀ ارزش به عنوان یک وجود مستقل بالقوه واحد توصیف نموده است.
مدیریت زنجیرۀ تأمین از مزایای انسجام عمودی به وسیله هم راستا نمودن وظایف تدارکات شرکتهای مستقل زنجیرۀ تأمین بهره می برد در حالی که تدارکات زمانی به معنی اشباع انبار با موجودی کافی بود، فلسفه جدید، تلفیق و انسجام فعالیت های بیرونی و درونی شامل مدیریت موجودی، روابط فروشندهها، حمل و نقل، توزیع و خدمات تحویل را مورد تأکید قرار داده است. هدف، جایگزین نمودن مواد با اطلاعات به منظور شفافسازی می باشد. بنابراین مواد اولیه و کالاهای ساخته شده می تواند با سرعت دوباره تکمیل شده و در اندازه های کالایی کوچکتر به نقاط مصرف برسد؛ به خصوص در سیستم تولید بههنگام[۱]. بنابراین چرخههای سفارش کوتاه و قابل اطمینان و توانایی برآورده نمودن سفارشهای ورودی، عناصر کلیدی خدمت به مشتری می باشند (تان و همکاران، ۲۰۰۲ ). به طور خلاصه می توان گفت که وظیفه مدیریت زنجیرۀ تأمین شامل برنامهریزی، سازماندهی و تطابق همه فعالیتهای زنجیرۀ تأمین میباشد. امروزه، مفهوم مدیریت زنجیرۀ تأمین به عنوان یک رویکرد سیستمی کل به منظور مدیریت کل زنجیرۀ تأمین اشاره دارد.
تعریف مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیره تأمین، تعاریف متنوعی دارد.
ـ شامل مجموعـه عناصر تأمین کنندگـان ، تهیه کنندگـان سرویس لجستیک ، سازندگان ، توزیع کنندگان و فروشندگان است که جریان های مربوط به مواد خام، محصولات و جریان اطلاعاتی در بین این عناصر وجود دارد.
ـ یک زنجیره خارجی از کل زنجیره تبادلات از مبـدأ تأمین مواد خام تا درون شرکت های گوناگون است که درگیر در استخراج و پردازش بر روی مواد خام ، ساخت ، مونتاژ ، توزیع و در نهایت فروش به مشتری نهایی است.
– یک شبکه از شرکت های در تبادل با هم می باشند که در نهایت محصول یا خدمت را به مشتری ارائه می کنند و ارتباط دهی را از گردش جریان مواد خام تا تحویل نهایی را دربر می گیرد .
هدف مدیریت زنجیره تأمین، تبادل اطلاعات مربوط به نیازمندی های بازار، توسعه محصولات جدید، کاهش تعداد تأمینکننده برای سازندگان و نیز فعالسازی و آزادسازی منابع مدیریتی در جهت توسعه روابط بلندمدت و با اهمیتی است، که از ابتدا بر اساس اعتماد اعضاء شکل میگیرد.
تاریخچه مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیره تأمین نتیجه پیشرفت منطقی مدیریت لجستیک می باشد. در دهه ۱۹۶۰ میلادی کارشناسان مشغول به مطالعه در مورد روابط داخلی بین انبارش و حمل و نقل بودند که نتیجه آن مدیریت توزیع بود. در مسیر تکامل این بحث، مفهوم لجستیک مطرح شد. در واقع لجستیک از افزودن مدیریت ساخت، تدارکات و سفارش ها به مدیریت توزیع ایجاد گردید. بحث مدیریت زنجیره تأمین بصورت جدی در مجامع علمی از اوایل سال ۱۹۸۰ میلادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و بسیاری از پژوهشگران، چارچوب و مدلی برای آن ارائه کردند.
عملیات مدیریت زنجیرۀ تأمین و عملکرد شرکت
عملیات مدیریت زنجیرۀ تأمین به طور غیرمستقیم از طریق مزیت رقابتی، عملکرد سازمانی مرتبط با مدیریت زنجیرۀ تأمین، یکپارچگی زنجیرۀ تأمین و تعامل با قابلیت رقابتی شرکت بر عملکرد سازمانی اثرگذار است. سطح یکپارچگی زنجیرۀ تأمین بر سطح عملکرد شرکت اثرگذار است. بیشترین درجه یکپارچگی زنجیرۀ تأمین ـ یکپارچگی داخلی و خارجی ـ به بالاترین سطح عملکرد منجر می شود؛ به عبارت دیگر، هرچه سطح یکپارچگی زنجیرۀ تأمین بیشتر می شود، سطح عملکرد شرکت افزایش پیدا می کند. نحوه اثرگذاری یکپارچگی زنجیرۀ تأمین علاوه بر اعمال اثر مستقیم بر عملکرد از طریق قابلیتهای رقابتی شرکت، تعامل با ابعاد مختلف یکپارچگی زنجیرۀ تأمین و تعامل قابلیت های رقابتی شرکت و قابلیت های عملیاتی زنجیرۀ تأمین بر عملکرد شرکت اثرگذار است. سازمانی که درصدد تعقیب مدیریت زنجیرۀ تأمین است می بایست هر دو بعد یکپارچگی داخلی و خارجی را در نظر گیرد. به علاوه، استاک و لامبرت براین عقیده هستند که تمرکز بر یکپارچگی داخلی در زنجیرۀ تأمین قبل از برقراری یکپارچگی با شرکای بازرگانی ضروری است؛ چرا که یک شرکت باید تلاش نماید تا در ابتدا هماهنگی و یکپارچگی را در محیط داخلی خود برقرار سازد. یک شرکت می تواند از طریق یکپارچگی نظام مند زنجیرۀ تأمین، منابع خاص عملیاتی و دانش فناوری خود را در داخل سازمان و با سازمان های دیگر تسهیم نماید و از این طریق عملیات مدیریت زنجیرۀ تأمین شرکت را ارتقا دهد. در واقع، موفقیت عملیات مدیریت زنجیرۀ تأمین در بهبود عملکرد، در گرو برقراری یکپارچگی در داخل یک شرکت و یکپارچگی در داخل یک شرکت و یکپارچگی خارجی با تأمین کنندگان و مشتریان است. قدرت یکپارچگی زنجیرۀ تأمین می تواند به تقویت منابع عملیاتی کلیدی منجر شود. توجه به عملیات مدیریت زنجیرۀ تأمین در یک شرکت بسیار حیاتی است، چرا که این امر دارای اثرهای بسزایی بر عملکرد شرکت است. مدیریت کارای عملیات خرید و زنجیرۀ تأمین می تواند اثر قابل ملاحظه ای را بر عملکرد شرکت اعمال نماید. تأمین رضایت مشتریان مستلزم توجه به عملیات زنجیرۀ تأمین است. مدیریت زنجیرۀ تأمین برای تقویت رقابت پذیری، رضایت مشتری، عملکرد مدیریت و کسب موفقیت مستمر، حیاتی است. درک روابط میان یکپارچگی زنجیره تأمین و عملکرد شرکت برای بقا و موفقیت هر شرکت داخلی و بینالمللی حیاتی و ضروری است. سطوح مختلف یکپارچگی زنجیرۀ تأمین دارای اثرهای متفاوتی بر جنبههای مختلف عملکردی هستند که تعابیر مختلفی را نیز با خود به همراه دارند. یکپارچگی زنجیرۀ تأمین می تواند مزایایی از قبیل کاهش در موجودی و هزینه کل و افزایش در تسهیم اطلاعات و به دنبال آن، بهبود در سودآوری و سطوح ارائه خدمات، نوآوری در تکنولوژی و طرح محصول و در نهایت ارتقای عملکرد عملیاتی و مالی شرکای زنجیرۀ تأمین را در پی داشته باشد. فقدان یکپارچگی میان اعضای زنجیرۀ تأمین به عدم کارایی عملیاتی می انجامد و این مورد نیز عملکرد زنجیرۀ تأمین را تحت تأثیر قرار می دهد.
مشکلات زنجیرۀ تأمین
مشکلات زنجیرۀ تأمین به طور کلی از دو منبع ناشی می شوند :
الف ـ عدم اطمینان
یکی از منابع اصلی در ایجاد عدم اطمینان در زنجیرۀ تأمین پیش بینی تقاضا است. پیش بینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمتها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژی و سطح عمومی تعهد مشتریان تأثیر میپذیرد. دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تأمین زمانهای تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشین ها در فرایند تولید خطی، فشردگی ترافیکی که در حمل و نقل دخالت می کند و مشکلات کیفیت مواد که ممکن است تأخیرات تولید را ایجاد کند وابسته است.
ب ـ عدم هماهنگی
این گونه مسائل زمانی ایجاد می شود که یک قسمت از شرکت با دیگر قسمت ها ارتباط مناسب و خوبی نداشته باشد، وقتی پیغام برای شرکاء تجاری و همکاران غیر قابل فهم باشد و وقتی بخش های شرکت از بعضی مسائل آگاهی نداشته باشند و یا خیلی دیر از آنچه مورد نیاز است و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه می شوند و در واقع اطلاعات و داده ها برای آنها حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب را داشته باشد مشکلات بیشماری در زنجیره تأمین می تواند رخ دهد.
در این قسمت به دو مورد از مزمن ترین مشکلات آن اشاره می شود.
الف- اثر شلاقی[۲]: یکی از مسائل بسیار مهم در زنجیره تأمین اثر شلاق چرمی است. این اثر می گوید: که تغییر کوچکی در تقاضای محصول، سبب ایجاد تغییر کوچکی در ابتدای زنجیره تأمین، در حرکت رو به عقب خود در زنجیره تأمین، بزرگ و بزرگتر می شود و نوسانات بزرگتری را ایجاد می کند. از سوی دیگر، این نوسانات، سبب برداشتهای مختلف تأمینکنندگان از تقاضای بازار می شود که موجب ناهماهنگی میان آنان میشود. در نتیجه این اثر، شرکتها ابتدا با کمبود محصولات مواجه می شوند و بعد به افزایش سطح موجودی میانجامد. این تغییرات در بعضی شرکتها به چرخه شکوفایی تا ورشکستگی تعبیر می شود. می توان گفت این اثرات در بازار صنایعی به وجود می آید که این بازار، دستخوش رشد ناگهانی در تقاضا می شود، مانند بازار محصولات نساجی و پوشاک، لوازم رایانه ای، مخابراتی وغیره، یک تحقیق نشان داد که سفارشات توزیع کنندگان به دلیل پیش بینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان در میان شرکاء زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، به دلیل اینکه هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین، سفارشات و تصمیمات موجودی را با یک دید نسبت به منافع خود، به طرف بالای زنجیره تأمین انجام میداد که این مسئله باعث میشد که میزان پیشبینیها به طرف بالای زنجیره همچنان افزایش یافته و به موجودیهای اضافهای در تمام قسمتهای زنجیره تأمین منجر شود.
ب ـ ذخیره فریبنده: این گونه مشکلات زمانی که مشتریان محصولی را می خواهند که در دسترس نیست اتفاق می افتد؛ گرچه در حقیقت وجود دارد ( مثل وقتی که محصول در جایی نادرست قرار میگیرد یا اینکه مقدار دخیره ناصحیح است ) (پاترسون، ۲۰۰۳).
مفهوم اثر شلاقی
تقویت تغییرپذیری تقاضا از پایین زنجیره به سمت بالای زنجیره را اثر شلاقی می نامند. دلیل اصلی این طرز اسم گذاری این است که تقویت تغییرپذیری در تقاضا غیرخطی است. یعنی تغییری کوچک در تقاضای مشتری نهایی به صورت چند برابر خود را در تقاضای کارخانه نشان می دهد. درست مانند یک شلاق که اگر نوسان کمی در سر آن ایجاد کنید در انتهای شلاق این نوسان بسیار بیش از نیروی اولیه تشدید می شود. این اثر برای اولین بار به وسیله پروکتل و گمبل[۳] در ارتباط با یکی از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد. در این مشکل گرچه فروش واقعی در فروشگاهها نسبتاً ثابت و قابل پیش بینی اما سفارشات عمده فروشان و توزیع کنندگان برای سازنده ( P&G ) میدان نوسانات شدیدی داشته و مشکلات موجودی محصول ساخته شده را برای P&G داشت. یک تحقیق نشان داد که سفارشات توزیع کنندگان به دلیل پیش بینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان در میان شرکاء زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، به دلیل اینکه هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین، سفارشات و تصمیمات موجودی را با یک دید نسبت به منافع خود، به طرف بالای زنجیره تأمین انجام می داد که این مسئله باعث می شد که میزان پیش بینی ها به طرف بالای زنجیره همچنان افزایش یافته و به موجودیهای اضافه ای در تمام قسمت های زنجیره تأمین منجر شود ( سانگ ، ۲۰۰۶).
پنج عامل که باعث ایجاد اثر شلاقی می شوند. این عوامل عبارتند از:
پیش بینی تقاضا
انباشته کردن سفارشات
سهمیه بندی محصول
قیمت گذاری محصول
محرک های عملکرد
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |